حوصله تنهایی ام
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

دیشب

سر رفت

حوصله تنهایی ام

لکه دار کرد

دفتر شعرم را

ورق ورق

که خاطرات تو بود

با دستمال آرزوهایم

هر چه سعی کردم

پاک نشد

سر رفته های حوصله ام

نبود تو جمع شد

جمع تر

تمام تو آب شد

در چشمم

غلطان غلطان

روی صورتم

از چانه ام آویزان

چکیدی

آسوده شدم

دیگر

از چشمم

افتادی

دفتر شعرم

شومینه را

سوخت

تا صبح!

 




:: بازدید از این مطلب : 430
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : شنبه 6 خرداد 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست